سیاه چاله ی چشمان تو

اندام تو شعر می خوانَد
جای خالی ات حتی
در نیمکتی که تنها نشسته بودی
قصیده ای عاشقانه است

چشمان تو سیاه چاله های دنیای من است
لب های تو قندگاهِ تلخِ زندگی
دهانت را دوست دارم؛ نوازشگر واژه هاست
چه بی آرایه بگویی دوستم داری
چه در پرده ی ابهام؛
شراب کهنه ای است که مستی ام تازه می کند

فروردین/۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید